سه شنبه 98 فروردین 6 , ساعت 11:40 صبح و سالها بعد، و باز تکرار آن حس راز و سخت و تو خود میدانی و خودم و فقط تو میتوانی نه من، با من باش بر غم سنگین وجود و زمین و زمانم و مرا امان ده و مرا پناه باش و مرا همراهی ده یگانه در دوعالم از خزانه غیب , ...ادامه مطلب
خداي من ،من چشم به راه نگاهتم با عمق جان،فقط همين, ...ادامه مطلب
گفتم.... گفتم : تو شيرين مني گفتا : تو فرهادي مگر ؟ گفتم : خرابت مي شوم گفتا : تو آبــادي مــگــر ؟ گفتم : ندادي دل به مـن گفتا : تو جان دادي مگر؟ گفتم : ز کويت مي روم گفتا : تــو آزادي مــگر ؟ ,گفتم غم تو دارم,گفتمان,گفتم منم غلام دل,گفتمش نقاش را,گفتمان سفیر ...ادامه مطلب